Posted in عمومی on ژانویه 23, 2009| 4 Comments »
از سری خاطرات آقای برادر :)))
می گه همکارشون اومده با آه و ناله گفته داداشش یه مریضی داره همش می ترسه سرطان بگیره بمیره .
بعد داداشم که مشغول کار بوده گفته : ترس نداره که همه یه روز می میرن :)))))
بعد یارو گفته خب این دو تا بچه داره نگران اوناست .
داداشم پرسیده چند سالشونه اونم گفته 24 و 27
بعد داداشم گفته : خب بچه هاشم بزرگن دیگه نگرانی نداره که =))))))))))))))))))))))))))
طرف کم آورده گفته می رم بهش می گم راحت بمیره مشکلی نیست =)))))))))))))))))))
Posted in عمومی on ژانویه 23, 2009| 3 Comments »
دیروز که از کلاس بر می گشتم سر خیابون مطهری طبق معمول منتظر تاکسی موندم که تا متروی مفتح برم .
از اونجایی که اون وقت روز ماشین گیر آوردن اونجا که همه واستادن خیلی سخته و هوا هم سرد بود و منم عجله ی شدیدی داشتم تاکسی که نگه داشت سوار شدم . گفت تا مترو 300 می برما … گفتم چرا ؟ گفت ترافیکه دیگه منم 300 می برم . منم گفتم جهنم حالا 100 تومنم بیشتر بدم .
وسط راه یه آقایی گفت سیدخندان یارو گفت می برم اما 700 !!!! مرده هم که عجله داشت و اینا یه کم فکر کرد گفت باشه دیرم شده ایرادی نداره. همینطور سر راه که نگه می داشت که مسافر بزنه و قیمتای نامعقول می داد و هیچکی سوار نمی شد طرف یه کمی کفری شده بود که همه میان سوار می شن و پیاده می شن با یه لحنی گفت که اینا واسه خاطر 100 تومن خودشونو می کشن نیگا !!!
من یه جورایی حرفش برام گرون تموم شد . شاید خودمم عجله نداشتم هیچوقت سوار ماشینی که ازم بیشتر از حد معمول می خواست پول بگیره نمی شدم . خانومی که جلو نشسته بود گفت که خب این که انصاف نیست شما خیلی زیاد داری می گیری. بعد گفت ترافیکه و این حرفا .
منم گفتم این موقع هاست که مردم از همدیگه می کنن ! عوض اینکه بگی هوا سرده و مردم تو خیابون نمونن داری از نیاز مردم سو استفاده می کنی به نفع خودت و کسی هم که سوار نمی شه اینطوری می گی؟
خب بی انصافیه خدایی . مردم کمبودای خودشونو با تو سر بقیه زدن می خوان پر کنن . حالا کسی با 100 تومن اضافه کرایه تاکسی دادن نمی میره . اما این هم انصاف نیست ! راهی که من همیشه دارم می رم با یه ترافیک معمولی که همیشه اون ساعت اونجا هست . تازه دیروز باز ترافیکش کمتر بود . یارو می گفت ترافیکه من هی کلاژ ترمز بگیرم این انصافه ؟؟؟؟
خب مگه تقصیر مسافریه که سوار کردی که ترافیکه ؟؟؟ اصلا یه راه دیگه رو برای مسافرکشی انتخاب کن که ترافیک نباشه و به قول خودت پدرت در نیاد.
بعد این سعدی بود حافظ بود کی بود می گفت : بنی آدم اعضای یکدیگرند ؟؟؟؟
Posted in T.V, ورزشی, عمومی on ژانویه 22, 2009| 4 Comments »
در برنامه نود دوشنبه ی گذشته جنجال دیگه از جنجال بودنش گذشته بود چون که دیگه سوژه خود فردوسی پور و برنامه نود بود و چیزی به نام مقامات بالا :)))) آدم یاد کمپانی و اعضاش میفته با این اسم !!!
به گفته ی روزنامه ی نود :
سئوال اصلی برنامه نود چند دقیقه بعد از شروع برنامه به دستور افرادی که » مقامات بالا» نامیده می شدند به طور ناگهانی تغییر کرد.
سئوال اصلی این بود : به نظر شما در اتفاقات اخیری که پیرامون برنامه 90 و سازمان تربیت بدنی رخ داد کدامیک مقصر هستند ؟ گزینه اول : برنامه نود گزینه دوم: سازمان تربیت بدنی
اما این سئوال طی برنامه از سوی مقامات بالا تغییر کرد و سئوال پیش بینی دیدار استقلال و صبای قم جایگزین شد.
به گفته ی همین روزنامه شما می تونید جواب سئوال اصلی رو به روزنامه ی نود اس ام اس کنید. در صورتیکه معتقدین مقصر عادل فردوسی پور و برنامه نود هست عدد 2 و در صورتیکه معتقدید سازمان تربیت بدنی مقصر هست عدد 1 رو برای شماره 09365157090 اس ام اس کنید.
چند روزی هست که برنامه نود روز دوشنبه غوغای خاصی کرده و فردوسی پور و مشکلاتی که ممکنه سر برنامه 90 پیش بیاد سر زبونا افتاده. امروز که از دو دکه روزنامه فروشی رد می شدم دیدم حتی اعتماد ملی هم راجع به فردوسی پور نوشته :دی یعنی روزنامه ای نبود که چیزی راجع بهش ننوشته باشه . دیگه همین بنده خدا مونده بود سوژه ی داغ روزنامه ها بشه که اونم شد :)))
اما حالا یه مساله ی دیگه ای هم هست . تمامی مردم روی کره ی زمین هم اس ام اس بزنن بگن مقصر سازمان تربیت بدنی بوده اگه بخوان 90 رو تحریم کنن یا به نوعی سنگ جلو پای کسی بندازن نیازی به این نظرسنجیا نیست.
وقتی مقامات بالا وجود داره که دیگه نیازی به نظر سنجی نیست !
Posted in T.V, سینما, عمومی on ژانویه 21, 2009| 12 Comments »
همونطور که همه منتظرش بودن و می دونستن سیزن 5 این سریال دیدنی روز چهارشنبه ( امروز ) ساعت 8 شب از شبکه ی ABC شروع به پخش می کنه که خیلیا هم معتقدن با شروع شدن سیزن 5 لاست روزهای چهارشنبه هیچ برنامه ی دیگه ای دیده نخواهد شد :دی ما که گشتیم ABC نداشتیم پس ما این دو سه روزه باید به شدت به دنبال دانلودش باشیم :دی البته من شنیدم که MBC Action هم یه تبلیغاتایی می کرد اما بعید می دونم همزمان پخش کنه اما قبلا دیده بودن سیزن 2 رو پخش می کرد.
اما توی این سیزن چه اتفاقاتی قراره بیفته ؟ به من اگه باشه من دوست دارم این رمز و راز جزیره هیچوقت حل نشه و امیدوارم هستم که توی این سیزن حتی اگه قراره که در این سریال تخته بشه ، اما یه سری رمز و رازش باقی بمونه چون به نظر من اصلا حال آدم گرفته می شه وقتی همه چی حل می شه :دی
من فقط تمام این مدت نگران اون عده ای بودم که سوار اون قایقه وسط دریا بودن و پشت سرشون کشتی ترکید و روبروشونم دیگه خشکی نبود :))) فقط خیلی کنجکاوم بدونم اونا چی شدن :دی
+ با اینکه به شدت مشغول تزریق پریزن برک توی رگها هستم اما به شدت منتظر سیزن 5 لاست هستم فقط نمی دونم این دو تا مواد رو می شه با هم تزریق کرد یا نه :)))))
Posted in عمومی on ژانویه 20, 2009| 1 Comment »
اگر می دانستم این آخرین باریست که تو را می بینیم و تو برای همیشه به خواب می روی دعا می کردم که خداوند روح تو را نگه داشته و حفظ کند .
اگر می دانستم آخرین باریست که تو را هنگام بیرون رفتن از خانه می بینم ، دستانت را در دستانم می گرفتم و یکبار دیگر صدایت می کردم.
اگر می دانستم آخرین باریست که صدایت را می شنوم . هر حرکت و هر کلمه ات را فیلمبرداری می کردم تا بتوانم هر روز و هر روز این صحنه را مجددا ببینم.
اگر می دانستم که این آخرین باریست که تو را می بینیم ، حتما می توانستم یکی دو دقیقه صرف کرده و به تو بگویم » دوستت دارم » به جای اینکه فکر کنم تو حتما می دانی که دوستت دارم .
Posted in عمومی on ژانویه 20, 2009| 2 Comments »
آقای راننده تاکسی غر می زد … می گفت این طرح جدیدشون خیلی جدیه ماشینا رو همونجا که می گیرن قفل می زنن و کلی هم جریمه می کنن ! می گفت یعنی چی اینا به فکر مردم نیستن که فقط می خوان پول بگیرن …
بعد یه آقای دیگه ای کنار راننده نشسته بود گفت آره دستشونم باز گذاشتن به همه چی می تونن گیر بدن . مثلا کمربند نبندی جریمه می کنن واقعا که !!!!
یه آقای پشت سر راننده نشسته بود و داشت با موبایل حرف می زد تا حرفش تموم شد گفت آره فقط پول می گیرن مثلا اگه کمربند نبندیم چی می شه ؟ تو این خیابونا که همش ترافیکه چرا باید کمربند بست !!! الکی می خوان مردمو اذیت کنن !!!
راننده : آره مثلا نگاه کنین همین شمارنده ها گیر دارن اصلا یهو رو 7 گیر می کنن اونوقت اینا میان به کمربند نبستن و با موبایل حرف زدن گیر می دن و جریمه هم می کنن خب اینا رو درست کنن !!!! خدا ازشون نگذره !!
نمی دونم چند درصد مردم اینطوری فکر می کنن … شاید به نظر منم خیلی چیزا نقص داشته باشه اما یکی نیست به اینا بگه آخه احمقا یه کم فکر کنین می بینین همون کمربند بستن به نفع خودتونه … یکی نیست بگه این طرح ترافیک و زوج و فرد کردن بخاطر اینه که دیگه از خونه بیرون می رید نمی شه نفس کشید ! خب می میرید وقتی لازم نیست ماشین نبرید بیرون ؟ می میرید کمربند ببندین اگه دارید می گین دستشون بازه و جریمه می کنن !؟ مثلا حین رانندگی با موبایل حرف نزنین می میرین؟ اینا همه به نفع خودتونه من نمی دونم این چه طرز فکریه که اینا دارن و احساس می کنن که باید باهاش مخالفت کنن …
یکی نیست بگه که آخه تویی که عین گاو رانندگی می کنی تو دیگه باید کمربند ببندی نه که بیای اینطوری غر بزنی و احساس کنی حق با توئه . مبت هم جو گیرنا … یه موقعهایی می بینی یه حرفایی می زنن آدم به عقلشون شک می کنه !
Posted in سینما, طنز, عمومی on ژانویه 18, 2009| 4 Comments »
من نمی دونم این کارگردانا و این فیلمنامه نویسا چطور به خودشون این اجازه رو می دن که وسط داستان به طرز شگفت انگیزی بازیگر مورد علاقه ملت رو به قتل برسونن ؟؟؟
+ اسمایلی من هیچی رو لو ندادم ولی خیلی آبروریزی شد :)))))
نکته : اگه به نکته پی برده باشید می فهمید چی شد :دی
Posted in عمومی on ژانویه 17, 2009| 4 Comments »
خب بعد از لاست حتی همزمان با لاست سریان فرار از زندان سریالی بود که حسابی سر زبون ها افتاد تا این اعتیاد ملت بعد از به پایان رسیدن لاست و در انتظار سیزن 5 موندنش با دیدن این سریال آروم بگیره 😀
من فکر می کنم خیلیا اینطوری باشن که وقتی دارن یه فیلم می بینن می رن توش ( یعنی انگار که الان تو فیلمن ! ) بعدشم شب می خوابن خواب فیلمه رو می بینن.
مثلا این برای من پیش اومده بود وقتی که لاست رو می دیدم چند بار خوابشم دیدم . حالا ما که شانس نداریم ! تو خوابمون هم لااقل سایر و جک نمیومدن که :))))) جان لاک میومد نطق می کرد :))))) حالا البته باید خیلی خوشحال باشم که مستر اکو و اون داداش مرده ی کشیشش نیومده تا حالا به خوابم :)))
حالا شده جریان این پریزن برک … شانسم نداریم که مایکل بیاد رد شه تو خوابمون :))))) ! اون دو تا کله پوک پت و مت آدم کش ( کلرمن اسم اون اصل کاریه تو فیلمه ) باید بیان تو خواب و با اسلحه دنبالم کنن ؟ آخه این انصافه ؟ :)))))))))
Posted in عمومی on ژانویه 16, 2009| 6 Comments »
مطمئنا همه ی ما تتریس رو خوب می شناسیم و بازی کردیم .
محققین دانشگاه آکسفورد معتقدند که بازی کردن این بازی پازلی و مشهور می تواند باعث پاک شدن خاطرات بد در ذهن افراد شود چرا که برای چیدن بلاک های این بازی نیاز به تمرکز و فکر است که این امر باعث می شود مغز را از ذخیره کردن خاطرات بد باز دارد.
پس پاشیم بریم تتریس بازی کنیم.
Posted in خصوصی on ژانویه 16, 2009| 5 Comments »
خیلی به این مساله دقت کردم …
امروز متوجه شدم اتاق من در مرکز قطب شمال قرار داره و یا اصلا کل سرمای کره ی زمین از همینجا تولید می شه …
فقط اگه توش برف هم میومد خیلی خوب بود .
بگو زنده باد زندگی .... 