Feeds:
نوشته
دیدگاه

Archive for اکتبر 2008

مردم این مملکت انقد زندگی مرفهی دارن که برای گدایی هر روز یه ایده ی جدید به ذهنشون می رسه.

توی مترو دو بار با یه خانومی برخورد کردم که سوار مترو می شد و بعد از اینکه یکی دو ایستگاه رو رد می کرد شروع می کرد به گریه و زاری و کلی قسم و آیه و دعا برای سلامتی ملت و این حرفا که من از دار دنیا یه دختر دارم که سرطان داره و الان بیمارستانه و من پول ندارم و خدا بهتون سلامتی بده و اینا و این آه و ناله هاشو انقد ادامه می داد تا ملت بلند شن و از سر دلسوزی بهش پول بدن . روز اول اصلا دقت نکرده بودم که چی می گه چون داشتم موزیک گوش می دادم اما می دیدم که ملت چه پر شور میان و بهش 2 تومنی و حتی 5 تومنی می دن ! این ری اکشن ملت در برابر آه و ناله هم چیز جالبیه ها.

دیروز که باز این خانوم رو توی مترو دیدم که همون حرکات رو پیاده می کرد و پول می گرفت از ملت دیدم در عرض 5 دقیقه چیزی حدود 10 تومن و حتی شایدم بیشتر نصیبش شد . با خودم داشتم فکر می کردم که این اگه واقعا یه تست بازیگری بره بده و هنرپیشه هم بشه درآمد الانش خیلی بیشتره !

می گم اگه اینطوریه منم می تونم از فردا لباس کهنه بپوشم برم  وسط مترو چهار زانو بشینم و بگم به من پول بدین و گریه زاری کنم ! در آمدش از کار کردن از ساعت 9 صبح تا 5  بعد از ظهر و جون کندن خیلی بالاتره !

نمی دونم شاید من اینطوری باشم ! شاید حس دلسوزی نداشته باشم ! یا شاید اون خانوم رو با همون دیالوگ و با همون حالت قبلا هم دیده بودم اما نمی تونم این ملت فرهیخته رو درک کنم که چطور میان و به این آدما انقد راحت پول می دن ! من فکر نمی کنم اون خانوم اصلا نیازی به کمک ما داشته باشه چون اولا سالمه و می تونه به هر نحوی کار کنه و پول در بیاره ! هر چند می گم اگه بخواد کار کنه درآمدش از 5 دقیقه 10 تومن بیشتر نیست !

یه روزم وقتی داشتم از کارم برمیگشتم رفتم سمت عابر بانک که پول بر دارم یه خانومی اومد پرسید اینجا مسجد کجاست منم بهش گفتم بعد دیدم وایستاده منو نگاه می کنه ! گفت من مسافرم کیفمونم زدن الان هیچی پول ندارم بر گردم . 20 تومن داری به من بدی :O بهت بر می گردونم !!!!!!

درسته گفتن بنی آدم اعضای یکدیگرند و از این اراجیف اما من هیچوقت فکر نمی کنم همچین آدمایی بخوان از اعضای من باشن و من هیچوقت بهشون یه قرونم نمی دم . والا آدم حرص می خوره می بینه باید از صبح تا شب کار کنه بعد یه سری آدم بیان با گریه و زاری دو برابر تو پول در بیارن !!!

Read Full Post »

دست نزنید !

از صبح ماهوارمون هیچ تصویری نشون نمی ده و ما یک ساعت پیش تصمیم گرفتیم بریم پشت بوم ببینیم که کسی رختی لباسی چیزی جلوش آویزون نکرده باشه .

رفتیم دیدیم کارگره داره بالا کار می کنه – چه می دونم داره باربکیو می سازه رختکن می سازه چیکار می کنه :دی – بعد ازش پرسیدیم آقا شما امروز با این دیش – اشاره به دیشمون – برخورد کردید ؟
خیلی ریلکس نگاه کرد و گفت نه !

بعد از چند ثانیه برگشت گفت : البته یه کم کشیدمش اینور تر :))))))))))))))))))

خب بابا هر چی دم دستته نمی خواد جا به جاش کنی ! آخه کارش اصلا اونوره ربطی به جایی که دیش ما هست نداره من نمی فهمم انگیزش از کشیدن دیش به اون سمت چی بوده ؟!؟!؟!؟!

ما هم واجب شده این نوشته ی «دست نزنید» رو روی دیشمون نصب کنیم !

اینترنت هم که جدیدا تبدیل شده به این تر نت ! این تر نت پرسرعت که می گن همینه ؟؟؟؟

Read Full Post »

عجب دنیاییه … :))) آدم از قعر فامیلا یه خبرایی می شنوه می میره از خنده !!!!!!

این فامیل ما دخترش دم بخت بوده بعد یکی میاد خواستگاریش ! یکی که نه ، مامان یکی :دی بعد می گه ما ازت خوشمون اومده و اینا می رن عقد می کنن ! من می گم وقتی پسره نبوده اینو با کی عقد کردن ؟:))))))))) بعد در کل این مدت پسره رو دو بار دیده :))))))) بعد یکسال و اندی گذشته به این نتیجه رسیدن که وقت عروسیه ! این دو تا هم که با هم عقد شدن ( حالا عقد چی شدن خدا می دونه :))))  ) بعد اومدن برای عروسی اعلام آمادگی کنن عروسی بهم خورده :))))

حالا فکر می کنین واسه چی ؟ =)))))))))))))

واسه خاطر لباس عروسی =)))))))))))))) وای خدا من می میرم از خنده از دست این ملت اسکل !!!!!!!! اول طرف با دیوار عقد می شه ! بعد سر لباس عروسی به تفاهم نمی رسن طلاق می گیرن :)))) وای خدا خیلی حرفه ها خداییش !

ماجرا ازاین قرار بوده که سر لباس عروسی مادر دوماد گفته لباس عروس رو من انتخاب می کنن بعد خانواده ی عروسی گفتن نه باید ما انتخاب کنه بعد مادر دوماد گفته نه ما رسممون اینه که حتی لباس عروس رو دختره نبینه ما خودمون انتخاب می کنیم :)))))))))))))))))))))))))))) وای وای من مرده این رسمشونم … بعد اینا گفتن نه اونا گفتن نه بعد این وسط این عروس و دوماد خوشبخت هم که به کل دو بار همدیگه رو دیده بودن بخاطر لباس عروس از هم جدا می شن …. وای وای خدااااااااااااااااااااااا =))))) این یعنی چییییییییییییییی ؟؟؟ فرهنگ زندگی کردن زیر خط فقر که می گن همینه دیگه !!!!!!!!!

بعد مادر عروسه برگشته آخرش که اینا جدا شدن گفته خوب شد زود فهمیدن که با هم تفاهم ندارن =)))))))))))))))))

وای خدایا منو ببخش خیلی خندیدم ….

اما از اونجایی که تمامی پستا و نوشته های من باید آخرش یک پیام اخلاقی داشته باشه پس می ریم داشته باشیم پیام اخلاقی این سری رو :

دختر خانوما و آقا پسرای جوون و دم بخت و مجرد و اینا توجه داشته باشند برای داشتن یک زندگی پر تفاهم قبل از عقد مشکل لباس عروس رو حل کنن …

حتی زین پس  حین عقد به جای اینکه شرط و شروطی نظیر من می خوام سر کار برم و من می خوام درس بخونم و اینا بذارن این بند رو هم اضافه کنن که من می خوام لباس عروسمو خودم انتخاب کنم :))))) که در اینصورت اگه به تفاهم نرسیدید حتی زودتر از چیزیه که مادر عروس اعلام کرده :دی

* نکته :: این عکس صرفا بخاطر بک گراند قرمزش انتخاب شده و هیچ ارزش مادی و معنوی دیگری در بر ندارد :دی

اما انصافا چه رسم مزخرفی منم بودم طلاق می گرفتم =)))))))))))))

پ.ن :: وقتی این پست رو پابلیش کردم دیدم ناخودآگاه از وجود این همه پرانتز یاد فیدهای مهران و علیرضا ساعت 10 شب به بعد افتادم =)))))))))))))))))) رونوشت شدید به علیرضای 140 کاراکتری بیا ببین من آپدیت کردم برادر من :دی

Read Full Post »

….and nothing else matter

ما آدما همیشه این عادت رو داریم که تو کار همدیگه سرک بکشیم …  هیچکدوممونم دوست نداریم کسی تو کارمون دخالت کنه اما این حق رو به خودمون می دیم که تو کار بقیه سرک بکشیم …

حالا این حس کنجکاوی کردن تو زندگی مردم شاید توی آدمای سن ما کمتر باشه . اما برای من یکی این تعیین تکلیف کردن و حتی نظر دادن آدمایی که بیرون گود نشستن و از چیزی خبر ندارن گرون تموم می شه.

می گم ، تویی که خودت لنگی تویی که تو کار خودت موندی تویی که زندگیت لب مرزه تویی که هنوز معنی خیلی چیزا رو نمی دونی !!!!!!!! تویی که با تمام دبدبه کبکبه هات زندگیت از نظر بقیه گنده ! تو حق نداری به من حرفی بزنی ! حتی حق نداری راجع به زندگی ما نظر بدی !  تویی که تو زندگی من نیستی ببینی سختیام چیه خوشیام کیه ! تو حق نداری بهم بگی کی کجا بودم ! کار کنم یا نکنم ! بشینم خونه یا برم سر کوه !!!!!!!!!! تو برو به زندگی خودت برس مگه ما ازت کمک خواستیم ؟ مگه ما نظرتو خواستیم؟ لااقل اگه زندگی موفقی داشتی تا به امروز دلم نمی سوخت می گفتم آره تونسته زندگی خودشو جمع کنه که میاد ما رو هم راهنمایی کنه …

بابا اول بگرد تو زندگی خودت ببین پرفکته یا نه ! ببین می تونی ایراد زندگی خودتو رفع کنی ! بعد بیا بگو اینجای کار ما ایراد داره !!!!!!!!!!!!!

بدم میاد راجع به مسائلی که حل نشدنیه حرف بزنم … حتی دوست ندارم چیزی بشنوم ! فقط می تونم حرص بخورم !

Read Full Post »

بیخوابی

بیخوابی این روزا یکی از مشکلاتیه که پیر یا جوون نمی شناسه !

گفته می شه که یکی از دلایل بی خوابی کمبود هورمنیه به اسم Metatonin که برای خوابیدنه و در مغز وجود داره ، وقتی این هورمن در مغز کم بشه باعث بیخوابی می شه.

اما غیر اون استرس ، افسردگی یا کمبود منیزیم و آهن در بدن و خیلی دلایل مختلف دیگه هم می تونه منجر به بیخوابی بشه ولی چیزی که مهمه اینه که چطور با بیخوابی مقابله کنیم. هرچقدر این درمان طبیعی و گیاهی تر باشه بهتر از خوردن قرص و مواد شیمیاییه که بعدها مضرات دیگه ای برای بدن دارند .

هر چیزی که قبل از خواب می خورید ( مثلا همون شام ) ارتباط مستقیم با خواب داره پس اگه از بیخوابی رنج می برید مطمئن باشید که شب بیش از حد غذا نخورید و همچنین نوشیدنی هایی نظیر قهوه و نسکافه هم که باعث بیشتر بیدار موندن می شن نوشیدن نفرمایید ( این الان خیلی ادبی شد این قسمتش :دی ) در عوض قبل خواب یک لیوان شیر گرم بخورید چون شیر گرم دارای ماده ایه که با ورود به بدن شما با ماده ی دیگه ای ادغام می شه و هورمن مورد نیاز برای خواب ( یعنی همون metatonin ) رو تولید می کنه .

از خوردن شیرینی جات قبل خواب خودداری کنید و سعی کنید غذاهایی برای شام بخورید که دارای منیزیم فراوانی باشه. ( مثل ماهی کباب شده یا میوه هایی نظیر موز ) . منیزیم یک عنصر تحریک کننده برای خوابه که در گیاهان ، سبزیجات با برگ تیره ، بادام و تمامی حبوبات یافت می شود.

عسل هم باعث افزایش خواب می شه و گفته می شه یک نوع درمان طبیعی برای بیخوابیه. 2 قاشف چایخوری عسل را در یک فنجان آب حل کنید و بنوشید. حتی اگر عسل را با چای بابونه بخورید بهتر هم هست.

یکی دیگه از درمان های بیخوابی دارچینه . مقدار کمی دارچین بردارید ، آن را با قرار دادن روی شعله ی گاز برشته کنید تا به رنگ سیاه در بیاید و بعد با آب بجوشانید و نیم ساعت قبل از خواب بنوشید. اینیکی حتما عمل می کنه دیگه 😉

همه ی ما می دونیم که این روزا در زندگیمون ویتامین ها و مواد معدنی به میزان کافی استفاده نمی شه.  کلسیوم ، ویتامین های B و  D به تنظیم سیستم عصبی کمک می کنن . پس اگه بیخوابی شما ناشی از استرس های عصبی باشه تقریبا 1000mg کلسیوم اگه با 400 واحد ویتامین B و  D ادغام بشه و بمدت طولانی رعایت بشه می شه به شما اطمینان داد که بیخوابی شما در حال درمان شدن است.

در هند نوعی درمان هست به نام «عطردرمانی» که از این روش برای درمان بیخوابی استفاده می کنند . بابونه و عطر سنبل اعث افزایش خواب حتی در مدت زمان طولانی تر و حس شادابی بیشتر می شه. هندی های برای این کار مقداری روغن سنبل را در کیسه ی کوچیکی ( این کیسه کوچیکا که توش عطر می ذارن نمی دونم چی می گن بهش ) زیر بالش می ذارند و یا عطر سنبل را در شمع ریخته و در اتاق روشن می کنند . این ماده ( عطر سنبل ) باعث می شه ماهیچه های بدن ریلکس شده و آماده ی استراحت شوند.  ماساژ دادن گردن و شانه ها با چند قطره روغن سنبل یا بابونه نیز قبل خواب می تواند اعصاب و روان را آرامش بخشد و بدن را برای خوابیدن آماده کند.

پ.ن : از اونجایی که من اصولا بیخوابی نمیاد به سراغم بزنم به تخته و اینا ، هیچکدوم از روشهایی که گفتم رو خودم امتحان نکردم اما تمامی روشهای ذکر شده موثق هستن و حتما نتیجه می دن .

Read Full Post »

Tuck Everlasting

همه می دونن که من فیلم خیلی دوست دارم. فیلمای والت دیسنی هم که خودش سبک خاص خودش رو داره عین کارتوناش که آدم نمی تونه ازشون دل بکنه.

چندی پیش یکی از همین فیلمای فانتزی والت دیسنی ای رو دیدم … به اسم Tuck Everlasting . تاک اسم اون خانواده هست که ماجرا حول محور اونا می چرخه :دی ماجراشو نمی گم که اگه دوست دارید ببینید براتون جذابیت خاص خودش رو داشته باشه.

نمی شه گفت یه فیلم 20 بود اما داستان خیلی جالبی داشت. واقعا اگه طوری بود که ما هم Everlasting بودیم ! نمی مردیم ! پیر نمی شدیم و همیشه زنده بودیم ! زندگی هیچ لذتی داشت ؟؟؟؟؟ 200 سال عمر کرده باشی و هنوز یه دختر یا پسر جوون باشی !!!! مگه واقعا آدم چند سال می خواد زندگی کنه !!!! ؟ ابد کیه ؟؟؟؟

همه ما به نوعی از مرگ می ترسیم و فکر می کنیم هر چی بیشتر زندگی کنیم بهتره و کلا ذات ما اینه که میخوایم فردا رو هم ببینیم . شما حاضرید زندگی جاودانه داشته باشید و خرجشم نوشیدن یه لیوان آب باشه ؟؟؟ به همین سادگی !!!!

توی این فیلم آقای تاک یه حرف جالبی زد :

Don’t be afraid of death – Afraid of unliving

از مرگ نترس از زندگی نکردن بترس

که البته این حرف تو اون جا و مکان خاص خود فیلم خیلی تاثیرگذاره  و واقعا یکی از بهترین صحنه های فیلمه …

در واقع راستم می گه .. ما همه از مرگ می ترسیم در صورتی که زندگی هم نمی کنیم !!!!!

Read Full Post »

طرح جدید امنیت اجتماعی : مبارزه با پرسه زن ها !!؟!؟!؟

زین پس در خیابان ها و پارک ها به انسان ها کنتور وصل می شود تا از حد معینشان بیشتر از یک محل تردد نکنند :)))))

Read Full Post »

سلام ..یه سلام بعد از مدتهای طولانی ( مثلا یه هفته ) .. من برگشتم  ! البته چند روزیه که برگشتم ! و کلی آپدیت دارم اما همشونو MP3 می کنم و یه جا توی همین پست می نویسم .

سه شنبه ی هفته ی پیش به طور یهویی افتادم توی یه سفر ( خودمو انداختم تو ماشین داداشم اینا که منم ببرید :دی ! ) جای همه دوستان خالی رفتیم کمی شمال گردی کنیم و آب و هوایی عوض کنیم. من یکی که می مردم واسه خارج شدن از این شهر مسخره . هرچند سفرمون اونطوری که برنامه ریخته بودیم نگذشت چون ماشینمون خراب شد و نشد به انزلی که اکثر فامیلامو هستن بریم و منم که کلی برای قایق سواری توی مرداب انزلی نقشه کشیده بودم به این هدفم نرسیدم. اما در کل با تمام بازیهایی که ماشین سرمون در آورد و با تمام بی معرفتی های مردم شهر رامسر که کلی ازمون چاپیدن و یه خاطره ی بد از شهرشون برامون گذاشتن سفر خوبی بود چون ما مجبور  شدیم بریم بابل خونه ی پسرداییم و اونجا به اندازه ی تمام عمرمون بهمون خوش گذشت و به قول پسر داییم هیچکس توی فامیل ما به اندازه ی اون دوروزی که ما با هم بودیم بهش خوش نگذشت و نگفته و نخندیده. خلاصه این سفر چند روزه ی ما هم به خیر گذشت و ما شنبه صبح زود همزمان با سر کار رفتن پسر دایی و زنش راهی تهران شدیم.

خاطرات سفر :

+ یه معضلی که اونجا وجود داشت این بود که گوشی من و فاطمه ( زن پسر داییم ) یکی بود هیچ صدای اس ام اسمون هم یکی بود :))) بعد هیچکدوممون توی این سه روز صدای اس ام اسمون رو عوض نکردیم و تازه من خودم چند بار گوشی اونو گذاشتم تو جیبم که یهو دیدم اونیکی گوشی که داره زنگ می خوره صدای زنگش عین مال منه :دی و خلاصه به این نتیجه رسیدم که اشتباه کردم. اما هر وقت صدای اس ام اس میومد ما همدیگه رو نگاه می کردیم و من به اون می گفتم برات اس ام اس اومد :)) بعد اونم به من می گفت برای تو اس ام اس اومد و هیچکی نمی رفت سراغ گوشیش :))) یا هر دو با هم می رفتیم ! خلاصه کلی با این صدای اس ام اس ماجرا داشتیم ما.

+ یه ماجرای اساسی و خنده دار ما سر این ساسی مانکن بود :))) ما تو فامیلمون یه انسان معضل اجتماعی داریم که همه خیلی گندش می کنن که اسمش ساسانه و مثلا اسمشو می خوان بگن با صد تا پیشوند و پسوند و کلی آقا و احترام و اینا میارن اسمشو در حدی احترامش زیاده که ما بهش می گفتیم دن ساسان :))) بعد این آقای حاج آقای دن رو با تمام احترام در این دو روز تبدیلش کردیم به ساسی مانکن ! :)))) یه روز سر ناهار بودیم پسر داییم که انگار از دیشبش این مساله مغزشو مشغول کرده برگشت گفت : حالا این ساسی چیکاره هست ؟:)))))) خلاصه کلی این ساسی مانکن برای ما ایجاد خاطره کرد. جالب اینجاست که برگشتیم تهران و تا رفتیم سراغ تی وی دیدیم یارو داره می خونه : وای وای وای پارمیدای من کوش :)))) آی خندیدیم ! ساسی اینجا ساسی اونجا ساسی همه جا =))))

+ از اونجایی که این شمالیای عزیز همه یه لهجه ی خاصی دارن و با گویش خاص خودشون خیلی تند و سریع صحبت می کنن اومدیم از یکیشون توی بابل آدرس بپرسیم گفتیم فلان جا می خوایم بریم چجوری بریم بعد یارو گفت برید دومین میدون داداشم پرسید اسم این میدون چیه؟ بعد یارو خیلی تند یه اسمی گفت که ما نفهمیدیم ! بعد دوباره داداشم گفت ببخشید آقا اسم میدون چیه گفتین ؟ باز دوباره یارو اسمو به همون سرعت قبل گفت ( می گفت امیر کلا بعدا ما از پسر داییم پرسیدیم :))) ) بعد آخرش که ما نهفمیدیم گفت برید بهش می رسید ! تو راه این اسم این میدون شده بود معضل برای داداش من هی می گفت من نفهمیدم یارو گفت حمید کلاغ ؟! امیر الاغ ؟ چی گفت؟:))))

+ این امداد خودرو که می گه هر جا ماشینتون خراب بشه میایم درست می کنیم چقد خره :دی .. می فت باید اشتراک داشته باشید تا بیایم درستش کنیم ! عین این می مونه که زنگ بزنی برات پیتزا بیارن بگن اشتراک نداری نمیارم . تو یه بار بیار تا ما مشترکت بشیم ! سر راه یه کابین بود زده بود امداد خودرو شبانه روزی ! 24 ساعته ! بعد هیچکی توش نبود :دی … مرسی واقعا !!!!!؟

عید فطر :

+ من همیشه این برام سئواله ! چجوری یکی از 100 سال قبل می تونه تشخیص بده فلان روز فلان ساعت ماه گرفتگی می شه و دقیقا در همون روز و همون ساعت طبق گفته ی اون شخص این اتفاق میفته ! اونوقت دیدن و تشخیص دادن اینکه ماه کامله یا نه ! تا دقیقه ی نود هنوز معلوم نیست !؟ هنوز بعد از چندین و چند سال سر اینکه امروز عیده یا فردا یا اصلا شاید دیروز بوده ! بین علما بحثه ! تازه اونم چشم من و شمای نوعی مورد قبول نیست ! باید توسط چشم خاصی ماه دیده بشه ! حالا طرف مثلا نیم متر جلوترشم نمی بینه ها ! آخرشم انقد می بینن این طولش داده تا ماه رو ببینه احتمالا رو دیوار نور چراغ قوه می ندازن بعد طرف هم می گه ماه رویت شد فردا عید فطر اعلام می شه !!!!!

در ضمن بین التعطیلین برابر است با نصف التعطیلین ! هنوز مدارس شروع نشده باز تعطیلش کردن :)))

+ توی بابل تو همه ساختموناشون دیش ماهواره رو جمع کرده بودن ! پسر داییم می گفت میان دم خونه در می زنن ! بعد با کمال احتراف 500 تومن جریمت می کنن دیش و دم و دستگاه رو هم می برن ! بعد جالب اینجاست که اگه درو روشون باز نکنی دست به دیشت نمی زنن :))) می گفت یکی از فامیلاشون که خونه بوده طرف میاد در می زنه که از فلان جا اومدم و در و باز کن و اون طرف هم که می دونسته اگه در رو باز کنه 500 تومن جریمه می شه باز نکرده :))) ببین طرف چقد خنگ بوده که هی در زده هی این باز نکرده دم در نشسته تا این باز کنه در رو و بخواد از خونه بره بیرون تا این 500 تومن جریمش کنه :)))))

به خدا خنده نداره ! گریه داره این وضع ! به نظر من این دخالت تو حریم خصوصی مردمه . آقا فلانی تو خونش ماهواره داره دوست داره صبح تا شب برا خودش بزنه شبکه ی ایکس ایکس ایگرگ فیلم بد نگاه کنه به بقیه چه ؟ یکی هم هست که همه شبکه های ایکس ایکسی رو کد کرده ! خب که چی مثلا بری ماهواره رو جمع کنی یه پولیم بگیری؟ وقتی خودتون هم چند  تا شبکه ماهواره ای دارید مثل جام جم ! که از ایران پخش می شه اونوقت چجوریه که ماهواره بده ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

تی وی :

+ موفق به دید یک قسمت از سری سریال های سر کاری ماه رمضون یعنی سریال روز حسرت شدم ! 😀

+ موفق به دیدن یک قسمت از سریال حضرت یوسف شدم و بسیار بسیار در عجب بودم که این چه وضع گریمه ؟؟؟؟؟ مثلا اون گییلیا که رو سر زلیخا بود موهاش بود ؟؟؟؟؟ این چی بود تو گردن یوسف بود /؟؟؟ ابروهای شوهر زلیخا چرا عین امواج خروشان دریا بود /؟؟ زیر چشم زلیخا اون چه خط مسخره ی مشکی ای بود کشیده بودن ؟ اون خادم زلیخا اون پیر زنه چرا انقد لپاش گلی بود ؟؟؟؟؟؟ و توی یه مهمونی که مثلا توی دربار بود لباس همه زنا یک شکل و موها و گریمشون یک شکل بود و بسیار بسیار زشت شده بودن ! من واقعا تعجب کردم از این وضع گریم انگار که دادن بچه دبستانی اینا رو گریم کنه ! علاوه بر زشت گریم کردن و طراحی لباس در حد نمایشهای مدرسه ای ! بازیگراش هم خیلی مصنوعی بازی می کردن ! خداییش از اون فیلمایی بود که ارزش دیدن نداشت به نظر من !

اخبار ورزشی :دی

+ موفق به دیدن بازی جنجالی پرسپولیس و استقلال شدم :دی … بازی مساوی شد اما آمار آخر بازی هم نشون می داد که پرسپولیس بهتر بازی کرده . تیم برتر تیمیه که بتونه بازی باخته رو ببره اما چون پرسپولیس نتونست ببره تیم برتر نبود اما می تونست ببره به راحتی حیف شد. در کل این بازی بهتره که مساوی بشه چون با اون وضع تماشاچیا – حالا فرقی نمی کنه واسه هر دو تا تیم – اگه یکی از تیما ببره دیگه خدا می دونه  چه خسارتی به ورزشگاه و اتوبوس و شیشه های مغازه ها و غیره میاد ! من خودم بعنوان یه پرسپولیسی از هیچ چیز به اندازه ی حرکت نیکبخت واحدی وقتی که تعویض شد بدم نیومد. اگه تیم مربی داره لابد یه تشخیصی می ده که کیو ببره توی زمین کیو بیاره بیرون ! تو چیکاره ای ؟ حالا اسمت گندت کرده دیگه انقد پررو نشو که بخوای اینطوری تابلو جلوی دوربین رفتار بدی داشته باشی ؟

+ متاسفانه فرصت نشد که برای جشن مهرگان یه پست مفصل بنویسم . اما برای جشن مهرگان رجوع کنید به این پست.

+ از کارم زدم بیرون . از دست آقای دال راحت شدم :)))) اما دیگه بیام از کی خاطره تعریف کنم ؟ امروز اولین روزیه که خونم و دارم سعی می کنم نهایت استفاده رو از این روزا ببرم تا قبل اینکه برم سر یه کار دیگه.

+ یه سری عکس هم گرفتم از زمین و آسمون که گذاشتم تو فتوبلاگم .

Read Full Post »