سلام ..یه سلام بعد از مدتهای طولانی ( مثلا یه هفته ) .. من برگشتم ! البته چند روزیه که برگشتم ! و کلی آپدیت دارم اما همشونو MP3 می کنم و یه جا توی همین پست می نویسم .
سه شنبه ی هفته ی پیش به طور یهویی افتادم توی یه سفر ( خودمو انداختم تو ماشین داداشم اینا که منم ببرید :دی ! ) جای همه دوستان خالی رفتیم کمی شمال گردی کنیم و آب و هوایی عوض کنیم. من یکی که می مردم واسه خارج شدن از این شهر مسخره . هرچند سفرمون اونطوری که برنامه ریخته بودیم نگذشت چون ماشینمون خراب شد و نشد به انزلی که اکثر فامیلامو هستن بریم و منم که کلی برای قایق سواری توی مرداب انزلی نقشه کشیده بودم به این هدفم نرسیدم. اما در کل با تمام بازیهایی که ماشین سرمون در آورد و با تمام بی معرفتی های مردم شهر رامسر که کلی ازمون چاپیدن و یه خاطره ی بد از شهرشون برامون گذاشتن سفر خوبی بود چون ما مجبور شدیم بریم بابل خونه ی پسرداییم و اونجا به اندازه ی تمام عمرمون بهمون خوش گذشت و به قول پسر داییم هیچکس توی فامیل ما به اندازه ی اون دوروزی که ما با هم بودیم بهش خوش نگذشت و نگفته و نخندیده. خلاصه این سفر چند روزه ی ما هم به خیر گذشت و ما شنبه صبح زود همزمان با سر کار رفتن پسر دایی و زنش راهی تهران شدیم.
خاطرات سفر :
+ یه معضلی که اونجا وجود داشت این بود که گوشی من و فاطمه ( زن پسر داییم ) یکی بود هیچ صدای اس ام اسمون هم یکی بود :))) بعد هیچکدوممون توی این سه روز صدای اس ام اسمون رو عوض نکردیم و تازه من خودم چند بار گوشی اونو گذاشتم تو جیبم که یهو دیدم اونیکی گوشی که داره زنگ می خوره صدای زنگش عین مال منه :دی و خلاصه به این نتیجه رسیدم که اشتباه کردم. اما هر وقت صدای اس ام اس میومد ما همدیگه رو نگاه می کردیم و من به اون می گفتم برات اس ام اس اومد :)) بعد اونم به من می گفت برای تو اس ام اس اومد و هیچکی نمی رفت سراغ گوشیش :))) یا هر دو با هم می رفتیم ! خلاصه کلی با این صدای اس ام اس ماجرا داشتیم ما.
+ یه ماجرای اساسی و خنده دار ما سر این ساسی مانکن بود :))) ما تو فامیلمون یه انسان معضل اجتماعی داریم که همه خیلی گندش می کنن که اسمش ساسانه و مثلا اسمشو می خوان بگن با صد تا پیشوند و پسوند و کلی آقا و احترام و اینا میارن اسمشو در حدی احترامش زیاده که ما بهش می گفتیم دن ساسان :))) بعد این آقای حاج آقای دن رو با تمام احترام در این دو روز تبدیلش کردیم به ساسی مانکن ! :)))) یه روز سر ناهار بودیم پسر داییم که انگار از دیشبش این مساله مغزشو مشغول کرده برگشت گفت : حالا این ساسی چیکاره هست ؟:)))))) خلاصه کلی این ساسی مانکن برای ما ایجاد خاطره کرد. جالب اینجاست که برگشتیم تهران و تا رفتیم سراغ تی وی دیدیم یارو داره می خونه : وای وای وای پارمیدای من کوش :)))) آی خندیدیم ! ساسی اینجا ساسی اونجا ساسی همه جا =))))
+ از اونجایی که این شمالیای عزیز همه یه لهجه ی خاصی دارن و با گویش خاص خودشون خیلی تند و سریع صحبت می کنن اومدیم از یکیشون توی بابل آدرس بپرسیم گفتیم فلان جا می خوایم بریم چجوری بریم بعد یارو گفت برید دومین میدون داداشم پرسید اسم این میدون چیه؟ بعد یارو خیلی تند یه اسمی گفت که ما نفهمیدیم ! بعد دوباره داداشم گفت ببخشید آقا اسم میدون چیه گفتین ؟ باز دوباره یارو اسمو به همون سرعت قبل گفت ( می گفت امیر کلا بعدا ما از پسر داییم پرسیدیم :))) ) بعد آخرش که ما نهفمیدیم گفت برید بهش می رسید ! تو راه این اسم این میدون شده بود معضل برای داداش من هی می گفت من نفهمیدم یارو گفت حمید کلاغ ؟! امیر الاغ ؟ چی گفت؟:))))
+ این امداد خودرو که می گه هر جا ماشینتون خراب بشه میایم درست می کنیم چقد خره :دی .. می فت باید اشتراک داشته باشید تا بیایم درستش کنیم ! عین این می مونه که زنگ بزنی برات پیتزا بیارن بگن اشتراک نداری نمیارم . تو یه بار بیار تا ما مشترکت بشیم ! سر راه یه کابین بود زده بود امداد خودرو شبانه روزی ! 24 ساعته ! بعد هیچکی توش نبود :دی … مرسی واقعا !!!!!؟
عید فطر :
+ من همیشه این برام سئواله ! چجوری یکی از 100 سال قبل می تونه تشخیص بده فلان روز فلان ساعت ماه گرفتگی می شه و دقیقا در همون روز و همون ساعت طبق گفته ی اون شخص این اتفاق میفته ! اونوقت دیدن و تشخیص دادن اینکه ماه کامله یا نه ! تا دقیقه ی نود هنوز معلوم نیست !؟ هنوز بعد از چندین و چند سال سر اینکه امروز عیده یا فردا یا اصلا شاید دیروز بوده ! بین علما بحثه ! تازه اونم چشم من و شمای نوعی مورد قبول نیست ! باید توسط چشم خاصی ماه دیده بشه ! حالا طرف مثلا نیم متر جلوترشم نمی بینه ها ! آخرشم انقد می بینن این طولش داده تا ماه رو ببینه احتمالا رو دیوار نور چراغ قوه می ندازن بعد طرف هم می گه ماه رویت شد فردا عید فطر اعلام می شه !!!!!
در ضمن بین التعطیلین برابر است با نصف التعطیلین ! هنوز مدارس شروع نشده باز تعطیلش کردن :)))
+ توی بابل تو همه ساختموناشون دیش ماهواره رو جمع کرده بودن ! پسر داییم می گفت میان دم خونه در می زنن ! بعد با کمال احتراف 500 تومن جریمت می کنن دیش و دم و دستگاه رو هم می برن ! بعد جالب اینجاست که اگه درو روشون باز نکنی دست به دیشت نمی زنن :))) می گفت یکی از فامیلاشون که خونه بوده طرف میاد در می زنه که از فلان جا اومدم و در و باز کن و اون طرف هم که می دونسته اگه در رو باز کنه 500 تومن جریمه می شه باز نکرده :))) ببین طرف چقد خنگ بوده که هی در زده هی این باز نکرده دم در نشسته تا این باز کنه در رو و بخواد از خونه بره بیرون تا این 500 تومن جریمش کنه :)))))
به خدا خنده نداره ! گریه داره این وضع ! به نظر من این دخالت تو حریم خصوصی مردمه . آقا فلانی تو خونش ماهواره داره دوست داره صبح تا شب برا خودش بزنه شبکه ی ایکس ایکس ایگرگ فیلم بد نگاه کنه به بقیه چه ؟ یکی هم هست که همه شبکه های ایکس ایکسی رو کد کرده ! خب که چی مثلا بری ماهواره رو جمع کنی یه پولیم بگیری؟ وقتی خودتون هم چند تا شبکه ماهواره ای دارید مثل جام جم ! که از ایران پخش می شه اونوقت چجوریه که ماهواره بده ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تی وی :
+ موفق به دید یک قسمت از سری سریال های سر کاری ماه رمضون یعنی سریال روز حسرت شدم ! 😀
+ موفق به دیدن یک قسمت از سریال حضرت یوسف شدم و بسیار بسیار در عجب بودم که این چه وضع گریمه ؟؟؟؟؟ مثلا اون گییلیا که رو سر زلیخا بود موهاش بود ؟؟؟؟؟ این چی بود تو گردن یوسف بود /؟؟؟ ابروهای شوهر زلیخا چرا عین امواج خروشان دریا بود /؟؟ زیر چشم زلیخا اون چه خط مسخره ی مشکی ای بود کشیده بودن ؟ اون خادم زلیخا اون پیر زنه چرا انقد لپاش گلی بود ؟؟؟؟؟؟ و توی یه مهمونی که مثلا توی دربار بود لباس همه زنا یک شکل و موها و گریمشون یک شکل بود و بسیار بسیار زشت شده بودن ! من واقعا تعجب کردم از این وضع گریم انگار که دادن بچه دبستانی اینا رو گریم کنه ! علاوه بر زشت گریم کردن و طراحی لباس در حد نمایشهای مدرسه ای ! بازیگراش هم خیلی مصنوعی بازی می کردن ! خداییش از اون فیلمایی بود که ارزش دیدن نداشت به نظر من !
اخبار ورزشی :دی
+ موفق به دیدن بازی جنجالی پرسپولیس و استقلال شدم :دی … بازی مساوی شد اما آمار آخر بازی هم نشون می داد که پرسپولیس بهتر بازی کرده . تیم برتر تیمیه که بتونه بازی باخته رو ببره اما چون پرسپولیس نتونست ببره تیم برتر نبود اما می تونست ببره به راحتی حیف شد. در کل این بازی بهتره که مساوی بشه چون با اون وضع تماشاچیا – حالا فرقی نمی کنه واسه هر دو تا تیم – اگه یکی از تیما ببره دیگه خدا می دونه چه خسارتی به ورزشگاه و اتوبوس و شیشه های مغازه ها و غیره میاد ! من خودم بعنوان یه پرسپولیسی از هیچ چیز به اندازه ی حرکت نیکبخت واحدی وقتی که تعویض شد بدم نیومد. اگه تیم مربی داره لابد یه تشخیصی می ده که کیو ببره توی زمین کیو بیاره بیرون ! تو چیکاره ای ؟ حالا اسمت گندت کرده دیگه انقد پررو نشو که بخوای اینطوری تابلو جلوی دوربین رفتار بدی داشته باشی ؟
+ متاسفانه فرصت نشد که برای جشن مهرگان یه پست مفصل بنویسم . اما برای جشن مهرگان رجوع کنید به این پست.
+ از کارم زدم بیرون . از دست آقای دال راحت شدم :)))) اما دیگه بیام از کی خاطره تعریف کنم ؟ امروز اولین روزیه که خونم و دارم سعی می کنم نهایت استفاده رو از این روزا ببرم تا قبل اینکه برم سر یه کار دیگه.
+ یه سری عکس هم گرفتم از زمین و آسمون که گذاشتم تو فتوبلاگم .
Read Full Post »